دنياى شادى و خنده
اس ام اس-جك-عكس-كشتى كج -
|
||
جمعه 14 مهر 1391برچسب:, :: 1:35 :: نويسنده : اميرعلى
به غضنفر میگن: دوست داری بابات بمیره ارثش به تو برسه؟
میگه: نه، دوست دارم بکشنش تا دیه هم بگیرم! . . . غضنفر یتیم خونه میزنه روز اول جلسه اولیا و مربیان میذاره ! . . . اگر آن داف شیرازی به دست آرد دل ما را به خط چشم او بخشم دوتا بنز و سه مزدا را ! . . . سرت رو تکون بده زود باش دیگه سرت رو تکون بده ! آخه دلم واسه صدای زنگوله ات تنگ شده ! . . . عزرائیل میاد سراغ غضنفر غضنفر خودشو می زنه به مردن ! . . . من گفـته بودم شکـل توپیدا نمیشه / هـیچ کسی مثـال تو خوشـگـل وزیبـا نمیشه میدونـی چـرا میگـم که تو تـکی مثال ماه / سرکاری , مثل تو اُسکلی پیدا نمیشه ! . . غضنفر داشت نوارخالی گوش میداد و بلند بلند گریه میکرده ! بهش میگن چرا گریه میکنی؟ میگه: دلم واسه خوانندهاش میسوزه، طفلکی لال بوده ! . . . کمبود محبت شدید: نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه ! . . . به غضنفر میگن منشور کوروش رو به ایران آوردن چه پیامی دارید؟ میگه فقط میخوام بگم منشور خان اندندندندی؟؟؟ . . . O < -- < 0/\/|0/ \| /0 ][ | ( ) ( )][ / / / / / تشیح جنازه منه! بلاخره از دوریت مردم . . . تست ازدواج غضنفر از زنش: از ازدواج با من مثل سگ پشیمونی با مثل خر کیف می کنی !؟ . . . هیچ بارانی رد پای تو را از کوچه های قلبم نخواهد شست حتی سیلاب پاکستان!!!
جمعه 14 مهر 1391برچسب:, :: 1:29 :: نويسنده : اميرعلى
قلبم آسمون میشه به شوق خوابیدن ستاره ی وجودت کاش از میون همه ی ستاره ها سهیل نشی ! . . . بمان با من که من بی تو صدایی خسته در بادم / در این اندوه بی پایان بمان تنها تو در یادم بلور اشکهای من همان آغازییست / مرور خاطرات من عجب تکرار زیباییست . . . . . . عشق یعنی پاک ماندن در فساد ، آب ماندن در دمای انجماد در حقیقت یعنی سادگی در کمال برتری افتادگی . . . . . . خدایا هر که با من آشنا شد دو روزی دید و زود از من جدا شد نمی دانم از اول بی وفا بود و یا نازش کشیدم بی وفا شد . . . . . . تاج من بر سرم نیست ، تاج من در قلب من جای دارد تاجی که به ندرت پادشاهی را از آن بهره داده اند تاج من ، عشق توست که بر دل دارم . . . . . . نمی دانم چه تاثیری است در عشق که بیمارش به صحبت نیست مایل . . . . . . یوسف مصر اگر مشتریش دید و خرید ، دیده نادیده خریدار توام . . . . . . نرو دستم به دامانت / نگو دیگر نمی آیی که میمیرم غریبانه امان از درد تنهایی . . . ادامه اس ام اس ها در لینک زیر . . . تو را دوست دارم مثل عبادتم ، تو را دوست دارم مثل سعادتم تو را دوست دارم تا آخرین نفس . . . . . . گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری / پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمی خواهی ببارم عشق / اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری . . . . . . زندگی زندون عشقه ما به اون دل باختیم / خوبی هاشو ما ندیدیم با بدیهاش ساختیم . . . . . . با تو همه دنیا میشه بهشت ، با تو هزار قصه میشه نوشت ولی افسوس نمی گزاره سرنوشت . . . . . . هر سال تو را غرق صفا می خواهم / هر روز تو را کام روا می خواهم از بهر تو و هر که تو را دارد دوست / آرامش خاطر از خدا می خواهم . . . . . . نه نرو ، صبر کن ، قرارمان این نبود ، باید سکه بیاندازیم اگر شیر آمد تردید نکن که دوستت دارم اگر خط آمد مطمئن باش که دوستت دارم صبر کن سکه بیاندازیم ، اگر دوستت نداشتم آن وقت برو . . . . . . هنوز در به در کوچه های خاطره ام / هنوز اسم تو مانده به گوشه حنجره ام هنوز مثل نخستین نگاه عاشق تو / در انحصار غم عشق در محاصره ام . . .
جمعه 14 مهر 1391برچسب:, :: 1:28 :: نويسنده : اميرعلى
شال و کلاه می بافم با خیالت تا در سرمای نبودنت یخ نبندم . . . . . . عشق یعنی آن نخستین حرفها / عشق یعنی در میان برفها عشق یعنی یاد آن روز نخست / عشق یعنی هر چه در آن یاد توست . . . . . . روزی اگر نبودم ، تنها آرزویم ساده ام این است ریز لب بگویی : "یادش به خیر" . . . پشت پا خوردم ز هر کَس که گفت یار منه چون که دیدم روز و شب در پی آزار منه هرکه دستی از محبت حلقه کرد بر گردنم دیدم این دست محبت ، حلقه دار منه . . . . . . آنکه که قلب خاکی اش را سنگفرش قدم هایت می کند منم . . . . . . بار الاها ، ای خدای عدل و داد / هرکه کرده یادی از ما زنده باد ما که معتاد رفیقیم و خمار روی دوست / در مرام ما نباشد ترک این نوع اعتیاد . . . پیش از آنی کهبه چشمان تو عادت بکنم / باید ای دوست به هجران تو عادت بکنم یا نباید به سرآغاز تو نزدیک شوم / یا از آغاز به پایان تو عادت بکنم بهتر آن است که چشم از تو بپوشم انگار / تا به چشمان پشیمان تو عادت بکنم . . . . . . عشق یعنی با تو خواندن از جنون / عشق یعنی سوختنها از درون عشق یعنی سوختن تا ساختن / عشق یعنی عقل و دین را باختن . . . . . . تو را در مثنوی پیدا نکردم / حضور دیگری پیدا نکردم سرودم هر غزل تنها بودی برایت ثانوی پیدا نکردم . . . . . .
جمعه 14 مهر 1391برچسب:, :: 1:20 :: نويسنده : اميرعلى
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد / و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد
دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس / سند عشق به امضا شدنش می ارزد گرچه من تجربهای از نرسیدنهایم / کوشش رود به دریا شدنش می ارزد . . . . . . خوشبختی را در همین لحظه باور کن ، لحظه ای که دلی به یاد توست . . . . . . اگه عاشقی همش کار دله ، پس چرا من همه اش فکرم ذهنم هوشم حواسم پیش توست . . . ؟ . . . باور کن آن "میم" مالکیتی که به آخر اسمم اضافه میکردی بزرگترین و زیباترین عاشقانه ای بود که شنیده ام . . . . . . قشنگترین نگاهم را برایت کنار گذاشتم تا بدانی با تمام وجود دوستت دارم . . . . . . باز باران بارید خیس شد خاطره ها / مرحبا بر دل ابری هوا هر کجا هستی باش آسمانت آبی / و تمام دلت از غصه ی دنیا خالی . . . . . . حالا که قرار نیست دیگر حوا ی من باشی به چه امیدی آدم شوم ؟ . . . این فاصله ها که بین ما بسیارند / از بودن ما کنار هم بیزارند یک روز برای دیدنت می آیم / اما اگر این فاصله ها بگذارند . . . . . . آنقدر دور شده ای که چشمانم حتی خواب آمدنت را هم نمی بینند . . . . . . بوسه هایت انار را می ترکاند ، نفس هایت سیب را می رساند ، آغوشت ابر را می باراند پاییزترینی تو ! . . . عمقِ چشم هات قصه ی هزار و یک شبِ یلداست تمام نمی شود هر چه می خوانم . . . . . . کار سختی ستْ دوست نداشتنِ تو باید برای خودم کار دیگری دست و پا کنم . . . . . . از ابتدای آن روز که شامگاهش باران بر گونه های تو بارید من گمشده ام . . . . . . طوری که دل تو خواست باشم، نشدم / دلخواه دل تنگ خودم هم نشدم حوا تو به خانه بهشتی برگرد / من هم متاسفم که آدم نشدم . . . . . . بگذار دیوانه صدایم کنند! بگذار بگویند مجنون! فرقی نمی کند! من تمام هویت خود را از زمانی که اسمم را دیگر صدا نزدی از یاد برده ام! . . . من هنوز در انتظار این هستم که تو از "هرگز" خود بازگردی . . . . . . مراقب شادی توام همچنان که تو پاسبان شادی منی در آرامش نخواهم بود اگر در آرامش نباشی . . . . . . نگاه تو سیب است و من نیوتنی بیچاره بی خواب از کشف جاذبه . . . . . . نکند قاصدکی را که برایم فرستادی بازیچه دست کودکی بازیگوش شده که اینچنین دل تنگم بی خبر مانده ؟ . . . قلبم آسمون میشه به شوق خوابیدن ستاره ی وجودت کاش از میون همه ی ستاره ها سهیل نشی . . . . . . ستارهها نهفتم در آسمان ابرى دلم گرفته ، اى دوست ! هواى گریه با من . . . گر از قفس گریزم کجا روم ، کجا، من؟ . . . دیدی دلم شکست؟ دیدی چه بی صدا دل پر ارزوی من از دست کودکی که ندانست قدر آن افتاد بر زمین دیدی دلم شکست ؟ . . . من همه نیلوفران را فرش راهت میکنم / من جهانی را فدای یک نگاهت میکنم . . . . . . در گلستان وجودم تو بدان شمع منی / نازنینم این را بدان همیشه در قلب منی . . .
جمعه 14 مهر 1391برچسب:, :: 1:18 :: نويسنده : اميرعلى
کسي هست آغوشش را، شانه هايش را به من قرض دهد؟ تا يک دل سير گريه کنم؟ بدون هيچ سوال و دلداري و نصيحتي؟ --------------------------------------------- زير سايه بون چشمات تو شبستون نگاهت، يه جايي گوشه اشکات مچ عشقتو ميگيرم، بين پاييز و زمستون انتظار و نم بارون، ميون نامهربوني تا بخويي برات ميميرم ------------------------------------------------------ بعضي از فرشتها بال دارند و بعضي هاشون ندارند مثل دوست، تقديم به تو فرشته ي بي بالم که به وجودت مي بالم --------------------------------------------------------------------------- روزهاي دور از تو را هرگز نخواهم شمرد، تا هميشه بگويم همين ديروز بود ---------------------------------------------------------------------------- به اندازه ي چاي داغ شب هاي امتحان دوست دارمت!!! اما... اضطراب نميگذارد، نه گرمايت را حس کنم، نه آرامشت را -------------------------------------------------------------------------- هر وقت کم ميآورم ميگويم اصلا مهم نيست، اما تو که ميداني نبودنت چقدر برايم مهم است! --------------------------------------------------------------------------------- به خوابهايم سرک نکش وقتي در لحظات بيداري ام حضور نداري!!! ------------------------------------------------------------------------------------- در هجوم لحظه هاي پوچ جدايي، سکوت تنها يادگار با تو بودن است ------------------------------------------------------------------------ وقتي همه جا برفه و يخه، سر خوردن يه بهونه است تا دستهايي را که دوستش داري محکمتر بگيري ( من اين پيامک رو خيلي دوست دارم ) ---------------------------------------------------------------------------------------- خيلي ها ميگن دوري و دوستي، ولي من ميگم سخته زنده بودن وقتي دوري و نيستي! --------------------------------------------------------------------------------------------- دخترک رفت ولي زير لب اين را ميگفت: او يقينا پي معشوق خودش مي آيد! ؛ پسرک ماند ولي روي لبش زمزمه بود: مطمئنا که پيشمان شده بر ميگردد!،..... عشق قرباني مظلوم غرور است هنوز
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 18:56 :: نويسنده : اميرعلى
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 18:54 :: نويسنده : اميرعلى
ماچ...ماچ...ماچ...ماچ...ماچ........... فکر بد نکني يه وقت! زبونم بند اومد،خواستم بگم ماچاکرتيم
اگر از تمام دنيا خسته شدي، به ياد قلبي باش که هرگز از تو خسته نميشه
سازمان محيط زيست: از گلهايي که شکوفه نميدن، خواهشمنديم حداقل پيام بدن
قبل از عاشق شدن بياموز که چگونه در برفها راه بروي بدون اينکه ردپاي از خود برجاي بگذاري
غمگين و بي قرارم زخمي تر از زمانم وقتي تو را ندارم نفرين به هرچي دارم
زندگي سه چيز است: اشکي که خشک ميشود، لبخندي که محو ميشود، يادي که ميماند و فراموش نميشود
هر دم به بهانه اي تو را ياد کنم / افسرده دلم را به ياد تو شاد کنم / بي تو دل من چون کلبه اي محزون است / با ياد تو اين خرابه آباد کنم
عاشق يکبار به دنيا مياد اما سه بار ميميره! وقتي يارشو با کسي ميبينه، وقتي بفهمه اون دوستش نداره، وقتي بفهمه هيچ وقت به اون نميرسه
من اگر دختر نفرين شده اندوهم، يا که از نسل گلي هرزه ميان کوهم، تو همان آدمک چوبي پيمان شکني، که فقط لايق آتش زدني
آرامش يعني هميشه ته دلت مطمئن باشي که توي قلب کسي که دوسش داري يه خونه ي گرم و راحت بدون همسايه داري
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 18:50 :: نويسنده : اميرعلى
در دفتر دل، ياد تو سرمشق من است / يادم نرود ياد تو تکليف من است وقتي گفتي به اندازه ي تمام برگهاي درخت سيب خونمون دوستت دارم، اونقدر خوشحال شدم که فراموش کردم زمستونه! باز شب شد و من ناله سرايم / از عشق تو دلبر دگر نا ندارم / کي ميشود آيي به سويم نازنينم / تا شب رود و من به سويت آيم بي تو آغاز ميکنم من روزهاي زرد را / اشک و آه و ناله ها و درد را / مينويسم بي تو بودن هاي من پايانم است / بي تو حامل ميشوم اندوه و اشک سرد را ( نوشتم دوستت دارم، پرانتز را نبستم، بگذار اين حقيقت تا ابد جريان بيابد... کاش به جاي جدايي، مردن بود، چون مردن يک لحظه است و جدايي ذره ذره مردن ميشود در آسمان زندگي يک سبد از غنچه هاي ياس داشت يا که در سوز و گذاز شمع عشق مثل پروانه کمي احساس داشت يه کفش همه ي وجودشو فداي کسي ميکنه که پا تو دلش ميذاره،... کفشتم رفيق! هر آنچه خواستم نيامد به دست، چون که بيگانه بودم به اين دنياي پست، پي آب بودم کوزه به دست، چون که آب يافتم، کوزه شکست ميگن شبا فرشته ها از آرزوي آدما، قصه ميگن واسه خدا، خداکنه همين شبا گفته بشه قصه ي تو واسه خدا خوشا اس ام اسي که از تو باشد / درونش ردي از پاي تو باشد / درآور کفش و جورابت، بفرما / به روي چشم ما جاي تو باشد! قسم خوردم هميشه با تو باشم / در اين دنيا فقط مال تو باشم / اگر ماندي در اين دنيا عاشق / من هم به خاطر تو زنده باشم عجب موجود سخت جاني ست دل! هزار بار تنگ ميشود، ميشکند، ميسوزد، ميميرد و باز هم برايت ميتپد بي تو در سينه ي من دل ديگه جايي نداره / زندگي بي گل روي تو صفايي نداره / از غم دوري تو اي گل يکدونه ي من / دردي افتاده به جونم که دوايي نداره بيا جهانو قسمت کنيم، آسمون واسه تو ابراش واسه من، دريا واسه تو موجاش واسه من، خورشيد واسه تو ماه واسه من..... اصلا دنيا مال تو، تو مال من! احتياج به مستي نيست،! يک استکان چاي هم ديوانه ام ميکند وقتي ميزبان چشمان تو باشد من شعرهايم را از چشم هاي تو ميدزدم، ديوان قشنگيست چشمانت!!! دعا ميکنم هيچگاه چشمهاي زيباي تو را در انحصار قطره هاي اشک نبينم، و تو برايم دعا کن ابر چشمهايم فقط براي تو ببارد هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشکن: اعتماد، قول، رابطه، قلب زيرا وقتي اينها ميشکنند صدا ندارند
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 18:47 :: نويسنده : اميرعلى
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 18:43 :: نويسنده : اميرعلى
درباره وبلاگ
![]() به وبلاگ من خوش آمدید ![]() ![]() ![]() پیوندهای روزانه
![]() ![]() پيوندها
![]()
![]() ![]() ![]() |
||
![]() |